كيش
همراه مامان فرخ و بابا عباس و دايي و خاله مسافر كيش شديم.پرواز ساعت ٧ شب بود و تقريبا ساعت ١٠ كيش بوديم .پسر گلمون هم تو هواپيما خيلي پسر خوبي بود و چون به خاطر سنش بايد بليط جدا ميخرديم و خودش صندلي داشت كلي ذوق كرده بود و رفت كنار پنجره نشست روز اول بعد از خوردن صبحانه همه حاضر شديم و آقايون با هم و خانوما هم با همديگه رفتيم پلاژ و براي شنا كردن تو دريا.تا ساعت ٢ دريا بوديم و بعد اومديم هتل ناهار خورديم و آماده شديم براي گشت دور جزيزه.رفتيم بازديد از كاريز و شهر سوخته و درخت كهن و كشتي يوناني اين گشت تا ساعت ٩ شب طول كشيد و نه خوب بود نه بد.براي شام هم رفتيم رستوران شانديز كه موسيقي زنده هم داشت و عسل مامان و بابا كلي بهش خوش گذشت و...